در کنار عکس پاسدار شهید علی حداد
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ایعلینادیدنروی تو ما را مشکل است رنگ روی ما کند راز نهانی آشکار سرفراز و سرخ رو در نزد یزدانیم ما درگلستانوصالتروزوشبچون عندلیب شدگرفتار خم گیسوی تو ما را چه دل ماندگان در راهکویت هرزمان اندر فغان آتشهجرانحداد است از بس جانگداز قامتش سرو روان و صورتش مانند گل پاسدار دینحق حداد بود از جان و دل همچوسالارشهیدانپیکرشچاکچاک بالبعطشان بشد حداد سوی حق روان هستمحمودتوکلدر غمت سوزان چوشمع ازغم رویتوای سروروانخوندردل است سرّ اینمعنییقینداندهرآنکسعاقل است عزتوشأنوشرفما خاندان را...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
ایعلینادیدنروی تو ما را مشکل است رنگ روی ما کند راز نهانی آشکار سرفراز و سرخ رو در نزد یزدانیم ما درگلستانوصالتروزوشبچون عندلیب شدگرفتار خم گیسوی تو ما را چه دل ماندگان در راهکویت هرزمان اندر فغان آتشهجرانحداد است از بس جانگداز قامتش سرو روان و صورتش مانند گل پاسدار دینحق حداد بود از جان و دل همچوسالارشهیدانپیکرشچاکچاک بالبعطشان بشد حداد سوی حق روان هستمحمودتوکلدر غمت سوزان چوشمع ازغم رویتوای سروروانخوندردل است سرّ اینمعنییقینداندهرآنکسعاقل است عزتوشأنوشرفما خاندان را...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حسن عباس زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
طلوع ستاره وجود حسن ۱۳۴۵/۳/۱۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای متدین، لبخند را بر لبها نشاند و فضای خانه را عطرآگین کرد. در گذر ایام بروز پارهای مشکلات، اورا از کسب علم و دانش محروم کرد. از زمانی که بازوانش توان کار یافتند، همراه و همدوش پدر در امور کشاورزی شد تا در تأمین نیازمندی خانواده گامی هرچند کوچک بردارد. با دیدن قساوتهای دشمن در خاک کشور، برای نخستین بار ۱۳۶۳/۲/۳ و بعد از آن نیز در تاریخهای ۱۳۶۴/۷/۲۶...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
طلوع ستاره وجود حسن ۱۳۴۵/۳/۱۰ در روستای مشکان نیریز، میان خانوادهای متدین، لبخند را بر لبها نشاند و فضای خانه را عطرآگین کرد. در گذر ایام بروز پارهای مشکلات، اورا از کسب علم و دانش محروم کرد. از زمانی که بازوانش توان کار یافتند، همراه و همدوش پدر در امور کشاورزی شد تا در تأمین نیازمندی خانواده گامی هرچند کوچک بردارد. با دیدن قساوتهای دشمن در خاک کشور، برای نخستین بار ۱۳۶۳/۲/۳ و بعد از آن نیز در تاریخهای ۱۳۶۴/۷/۲۶...
شهدا سال 65 -خاطرات شهید سعید شاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعلهور میسوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست میداشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشمهای پلید و کثیف میدانم، خوب میدانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
اشک خدایا! دلم تنگ است. دلم چون آتش شعلهور میسوزد. خدایا! آتش دل، وجودم را آب کرد، بخار کرد. خدایا! دوست میداشتم بسوزم در عشقت، نه درون حرف مردم، از آنهایی که بدتر از خنجرهای زهر آلود از آن چشمهای پلید و کثیف میدانم، خوب میدانم که هر گاه این شعله به پا خیزد، برای خاموش کردن آن باید بگریم، از درون خود بشدت بگریم، تلخ و با شدت بگریم. باید اشک ریزم تا که چشم بخشکد، چشم من...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی محمد زارعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در دومین روز از دیماه سال ۱۳۴۵، در آباده طشک از توابع نیریز، چشمان زیبای «علیمحمد» به دنیای خاکی باز شد و دنیایی از شادی و مهربانی را با خود به همراه آورد. روح دیانت و تقوای حاکم بر خانواده علیمحمد را با اصول اصیل اسلامی آشنا کرد و پرورش داد. انجام فرایض دینی را از همان اوان کودکی به او یاد دادند. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خویش با موفقیت سپری کرد. سپس برای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در دومین روز از دیماه سال ۱۳۴۵، در آباده طشک از توابع نیریز، چشمان زیبای «علیمحمد» به دنیای خاکی باز شد و دنیایی از شادی و مهربانی را با خود به همراه آورد. روح دیانت و تقوای حاکم بر خانواده علیمحمد را با اصول اصیل اسلامی آشنا کرد و پرورش داد. انجام فرایض دینی را از همان اوان کودکی به او یاد دادند. دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خویش با موفقیت سپری کرد. سپس برای...
شهدا سال 65 -شعری از شهید فرهنگ زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
بر سنگ مزارم بنویسید آشفتهدلی خفته در این خلوت خاموش آنجا بنویسید که او زاده غم بود آزاده ز غمهای جهان، گشته فراموش بر سنگ مزارم بنویسید که او عاشق غم بود، سراپوش آنجا بنویسید که او محنت و غم بود حالا عزم ملکی مرده کفنپوش بر سنگ مزارم بنویسید آزاده دلی خفته در این خانه آغوش آنجا بنویسید غمش عزت دل بود حالا شده سری از این برج جهان پوش بر سنگ مزارم بنویسید افسرده سری خفته در این پهنه بیهوش آنجا بنویسید که دل عرش خدا بود زیرا که بنای دل...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد فرهنگ زردشت »
بر سنگ مزارم بنویسید آشفتهدلی خفته در این خلوت خاموش آنجا بنویسید که او زاده غم بود آزاده ز غمهای جهان، گشته فراموش بر سنگ مزارم بنویسید که او عاشق غم بود، سراپوش آنجا بنویسید که او محنت و غم بود حالا عزم ملکی مرده کفنپوش بر سنگ مزارم بنویسید آزاده دلی خفته در این خانه آغوش آنجا بنویسید غمش عزت دل بود حالا شده سری از این برج جهان پوش بر سنگ مزارم بنویسید افسرده سری خفته در این پهنه بیهوش آنجا بنویسید که دل عرش خدا بود زیرا که بنای دل...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید کرامت میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد کرامت ميرشکاري »
آنگاهکه گریههای اولین او در فضای خانه پیچید، عطر دلانگیز بهاری را در فضای روستا پراکند. ۱۳۴۶/۳/۱ بود که در روستای تنگحنا از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مذهبی و متدین غنچه وجود کرامت شکفت. از کودکی بسیار کنجکاو و جستجوگر بود. گاهی جستجوگری و کنجکاوی باعث دردسر و گرفتاری برای وی میشد. ششساله بود که راهی دبستان جهاد تمشولی شد و تا سال چهارم ابتدایی به تحصیل پرداخت. بروز پارهای مشکل او را مجبور به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد کرامت ميرشکاري »
آنگاهکه گریههای اولین او در فضای خانه پیچید، عطر دلانگیز بهاری را در فضای روستا پراکند. ۱۳۴۶/۳/۱ بود که در روستای تنگحنا از توابع بخش آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مذهبی و متدین غنچه وجود کرامت شکفت. از کودکی بسیار کنجکاو و جستجوگر بود. گاهی جستجوگری و کنجکاوی باعث دردسر و گرفتاری برای وی میشد. ششساله بود که راهی دبستان جهاد تمشولی شد و تا سال چهارم ابتدایی به تحصیل پرداخت. بروز پارهای مشکل او را مجبور به...
شهدا سال ۶۶ -از نوشتههای شهید سید مهدی قاری نیا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سيد مهدي قاري نيا »
بسمهتعالی لحظهای فارغ از مشغلات، زندگی را غنیمت شمرده و در گوشه عزلت به فکر فرورفتم و ابر عمر را که طوفان زمان با سرعت میبرد، نگریستم. عقربه ساعت با هر صدایش، گذران بهار عمر را هشدار میداد... ایام کودکی را به بازی و سرگرم کردن خود پرداختهایم و بیخیال ازآنچه در بیرون میگذرد... و اکنون نیز در این برهه از زمان در خوابوخیال و آرزوهای دور و دراز که عمر کفاف آن ندهد، غرقشده و در آرزوها به...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سيد مهدي قاري نيا »
بسمهتعالی لحظهای فارغ از مشغلات، زندگی را غنیمت شمرده و در گوشه عزلت به فکر فرورفتم و ابر عمر را که طوفان زمان با سرعت میبرد، نگریستم. عقربه ساعت با هر صدایش، گذران بهار عمر را هشدار میداد... ایام کودکی را به بازی و سرگرم کردن خود پرداختهایم و بیخیال ازآنچه در بیرون میگذرد... و اکنون نیز در این برهه از زمان در خوابوخیال و آرزوهای دور و دراز که عمر کفاف آن ندهد، غرقشده و در آرزوها به...
شهدا سال 64 -وصیتنامه شهید علی اکبر محمدحسنی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اکبر محمدحسني »
بسم الله الرحمن الرحیم ما اصاب من مصیبه الا باذن الله، و من یؤمن بالله یهد قلبه. هیچ مصیبتی و پیش آمدی نمی رسد جز اینکه بدستور خداست و آنکس که ایمان به خدا آرد خداوند قلبش را هدایت کند. ( سوره تغابن، آیه11) آری! دنیا دار فناست و آخرت دار بقا. مردم مسلمان و متعهد، هر چند وصیتی را که یک بنده گنهکار خدا با کلمات و جملاتی ناموزون میکند [مینویسد] ولی امید است که به بزرگواریتان برای رضای خدا...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد علي اکبر محمدحسني »
بسم الله الرحمن الرحیم ما اصاب من مصیبه الا باذن الله، و من یؤمن بالله یهد قلبه. هیچ مصیبتی و پیش آمدی نمی رسد جز اینکه بدستور خداست و آنکس که ایمان به خدا آرد خداوند قلبش را هدایت کند. ( سوره تغابن، آیه11) آری! دنیا دار فناست و آخرت دار بقا. مردم مسلمان و متعهد، هر چند وصیتی را که یک بنده گنهکار خدا با کلمات و جملاتی ناموزون میکند [مینویسد] ولی امید است که به بزرگواریتان برای رضای خدا...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید ببراز کرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
از باده ولایت نوشیده و همچو فرهاد در پی شیرین، مست و غزلخوان، عزم کوی بیستون کرده بود، تا مگر یار لطفی کند و دست در دستش نهد. ببراز کرمی فرزند علیباز، در تاریخ 16/1/1336 در بخش سرچهان درخانوادهای کشاورز، زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود. (سرچهان در آن زمان در حوزه تقسیمات کشوری نیریز قرار داشت) بعلت نبود امکانات آموزشی، از تحصیل محروم ماند و همراه پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از مدتی به روستای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ »
از باده ولایت نوشیده و همچو فرهاد در پی شیرین، مست و غزلخوان، عزم کوی بیستون کرده بود، تا مگر یار لطفی کند و دست در دستش نهد. ببراز کرمی فرزند علیباز، در تاریخ 16/1/1336 در بخش سرچهان درخانوادهای کشاورز، زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود. (سرچهان در آن زمان در حوزه تقسیمات کشوری نیریز قرار داشت) بعلت نبود امکانات آموزشی، از تحصیل محروم ماند و همراه پدر به کشاورزی و دامداری پرداخت. پس از مدتی به روستای...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید سید احمد ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید احمد ابطحی »
مانند چشمهساران از دل خاک جوشیدید و چه مشتاقانه بسوی معبود شتافتید، همانگونه که میخواستید و در آرزویش شب را به روز و روز را به شب میرساندید. سید احمد در سال 1334 در یک خانواده مذهبی و از سلاله سادات در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. هنوز جست و خیز و بازیهای کودکانه را به پایان نبرده بود که همراه خانواده به شهرستان آبادان مهاجرت نمودند. کودکی را در کوچههای خاطرهانگیز آبادان بسر برد و در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهید سید احمد ابطحی »
مانند چشمهساران از دل خاک جوشیدید و چه مشتاقانه بسوی معبود شتافتید، همانگونه که میخواستید و در آرزویش شب را به روز و روز را به شب میرساندید. سید احمد در سال 1334 در یک خانواده مذهبی و از سلاله سادات در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. هنوز جست و خیز و بازیهای کودکانه را به پایان نبرده بود که همراه خانواده به شهرستان آبادان مهاجرت نمودند. کودکی را در کوچههای خاطرهانگیز آبادان بسر برد و در...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86
87
88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 بعدي